از نيمه دوم قرن پنجم هجري زمينههايي فراهم شد كه نثر فارسي را در سالهاي ورود به قرن ششم، به يك دورهي خاص، وارد كرد. گذر از نثر مرسل به نثر فني، روشي بود كه براي مدت 200 سال با ايجاد رقابت بين اهل قلم، روز به نثر فارسي را از توجه به معنا به سوي توجه افراطي به آرايش لفظي گرايش داد. اين سبك نوشتار چندان به مبالغه كشيده شد كه حتي جملات خبري ساده نيز، در انبوهي از الفاظ دشوار مستور شد و توالي معنا مخدوش شد. صنايع لفظي موجود در شعر به نثر وارد شد و لغتپردازي، به گونهاي در ميان نويسندگان مطمح نظر بود، كه بتواند اعجاب خواننده و مخاطب نثر را در كشف معاني نهفته در واژه، برانگيزد و او را در اين راه به مشقت افكند. واژههاي مهجور و نامأنوس زبان عربي - حتي در گويشها و لهجههاي آن - به نثر فارسي وارد شد و پرداختي به اين سياق در نوشتار از خصايص فضل و علم شناخته ميشد.